سفارش تبلیغ
صبا ویژن

وبلاگ گروهی همه ی بچه های تهران

صفحـہ اصلے آرشـ ـیو مطالـ ـب ایمـ ـیل پروفـ ـایل طـ ـراح قالـ ـب

دانشگاه

روزاولی که باداداشم رفتم دانشگاه خیلی خنده داربود:

منوداداشم باهم رفتیم دم درکلاس

مانی:کلاس این کتابه اینجاس؟؟

یکی ازپسرای کلاس:آره داداش بیاتو

رفتیم کنارهم نشستیم،همه یه جوری نگاهمون میکردن آخه هیچ شباهتی بهم نداریم

یهواستاداومدتو،بعدسلاموخیرمقدم گفتنش گفت:"قرارنیست اینقدعاشقانه بشینیم کنارعشقمون"

من ازخجالت آب شدم

مانی خندیدوگفت:"استادمن داداش دوقلوشم"

استادفکرمیکردمانی داره مسخره ش میکنه گفت:"پاشواینجاجای مسخره بازی نیست"

مانی رفت طرف استاد؛اسامیونشون داداونوقت استادمون ضایع شد

استادسخت گیری بود،بچه هابدشون ازش میومدولی خیلی خووووب ضایع شد...


پنج شنبه 94/7/23 ساعت 9:11 صبح توسط هانیه نظر