دانشگاه
روزاولی که باداداشم رفتم دانشگاه خیلی خنده داربود:
منوداداشم باهم رفتیم دم درکلاس
مانی:کلاس این کتابه اینجاس؟؟
یکی ازپسرای کلاس:آره داداش بیاتو
رفتیم کنارهم نشستیم،همه یه جوری نگاهمون میکردن آخه هیچ شباهتی بهم نداریم
یهواستاداومدتو،بعدسلاموخیرمقدم گفتنش گفت:"قرارنیست اینقدعاشقانه بشینیم کنارعشقمون"
من ازخجالت آب شدم
مانی خندیدوگفت:"استادمن داداش دوقلوشم"
استادفکرمیکردمانی داره مسخره ش میکنه گفت:"پاشواینجاجای مسخره بازی نیست"
مانی رفت طرف استاد؛اسامیونشون داداونوقت استادمون ضایع شد
استادسخت گیری بود،بچه هابدشون ازش میومدولی خیلی خووووب ضایع شد...
پنج شنبه 94/7/23 ساعت 9:11 صبح توسط هانیه
نظر